ذکر سینه زنی دهۀ اول محرم ( ۱۰ شب )
پخش سبک طلیعه ماه محرم سلام ای عـزیـز دو عـالـم سـلام ای شـهـیــد مُــحــرّم شده دیـن حـق از تو زنـده بـود اسـم تـو اســم اعــظـم تو دریای رحـمت تو خـون خـدایی شه تـشـنـه لـب در صف كـربـلایی به دوش نـبـی جـای تـو بـوده اما؛ سر جـدایی شدی محروم از مهر مادر* شدی پامال پای لـشگر* به غارت رفت از تو انگشتر غـریـب مــادر یـا ثـارالله* غـریـب مــادر یـا ثـارالله* غـریـب مــادر یـا ثـارالله ************************************************** نــســیــم مــحــرم وزیـــده قـد و قـامـت مـه خـمــیــده مـرا لـطـف زهـرا دوبـاره بـه بـزم عـزایـت كـشـــیده بـه درگــاه تـو آمـدم دیــده گــریـان شدم مـیهـمان تو ای تـشـنه مـهـمان بـود حـال من حـال حُـرّت كه آقـا؛ شد پشـیمان به یاد غـمهایت میسوزم* به یـاد لـبهـایت میسـوزم* به یـاد آوایـت مـیسـوزم غـریـب مــادر یـا ثـارالله* غـریـب مــادر یـا ثـارالله* غـریـب مــادر یـا ثـارالله ************************************************** فــدای تـو و بــچــههــایـت فــدای تـو و خــاك پــایـت الـهـی كه روزی بــمـیــرم بـرای تـو در كــربــلایـت شـدی خـسـته و تـشـنـه قـربـانی آقا شـدی كـشـته با زجـر طـولانـی آقا شده كار من روز و شب آه و روضه خوانی آقا شد ازنیزه پُرخون پهلویت* شده شانه با نـیزه مویت* نشـسته پنجه بر گـیسویت غـریـب مــادر یـا ثـارالله* غـریـب مــادر یـا ثـارالله* غـریـب مــادر یـا ثـارالله *******************مسلم ابن عقیل********************** مـنــم سـر بـه دار تـو آقــا كه در كـوچه افـتادم از پـا بـه تـو نـامـه دادم بـیــایـی خجل هستم از روی زهرا نـمـانـده بـرای تو در كـوفـه یـاری به غیر از من اینجا تو محرم نداری شـده كـار سـردار تو از غـریـبـی؛ آه و زاری میاورهمراهت اصغر را* میاور همراهت دختر را* میاور همراهت خواهر را واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا ******************* ورود به کربلا ********************* شده جـسـم عـالم پر از تب شـده سـیـنـه از غـم لـبـالب به جاه و جـلال و شكوهی پـیـاده شـد از نـاقـه زیـنـب عــصـایـش شـده شـانـۀ مــاه لــیـلا ركـابـش شده دست و زانـوی سـقـا میآیـد بگـوش دل از این بـیـابـان؛ آه زهــــرا رسد از این صحرای سوزان* شمیم اشك و آه و هجران* ندارد اینجا ابر و باران واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا ************************************************** در این سو همه مست دلبر در آن سـو سیـاهی لـشـگر در این سو همه با خـدایـند در آن سو شده جـمعِ کافـر شده خـیـره چشمان زینب به یارش الــهــی نـیـفــتـد گـره بـیـن كــارش الهـی نـبـیـند شده شـمـر و خـولی؛ همجوارش الهی زینب در این صحرا* نبیند غرق خون یارش را* شـده پـامـال زیـر پـاهـا واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا *******************حضرت رقیه ********************** مـنـم دخـتـر مـو پـریـشـان مـنـم حـوری دیـده گـریـان مـرا بـا خـودت از خـرابـه بـیـا و بـبـر ای پـدر جــان پـدر بـعـد تـو سـایـبـان سـرم رفـت رمـق از تن خـسته و پـیـكـرم رفت شدم مثل زهـرا بـبـین چـهـرهام به؛ مادرم رفت شـدم آواره بـیـن صـحـرا* لـباسـم پـاره شـد ای بـابـا* شده زخمی جسمم سرتا پا واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا ************************************************** مـن آن درد پُـر مـاجـرایـم كه با هـر چـه غـم آشـنـایم مرا چـكـمه كـرده نـوازش شـكـسـتـه شـده دنـدههــایـم الـهـی كـه عـمـرم دگـر سـر بـیـایـد نـفـس در گــلـویـم بـه آخـر بـیــایـد چنان كنده شد موی من كه بعید است؛ در بیاید مرا تا كه بـیبـابـا دیـدنـد* الـنـگـوهـایم را دزدیـدنـد* مرا هو كردند و خـندیـدند واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا ******************عبدالله بن الحسن ********************* عـمـوی بـه خـون آرمـیـده كه جـان بر لـبانت رسـیـده بـمـیـرم نوك تـیـر و نـیـزه به مـوی تو شـانه كـشـیـده تـرك خـورده مثل كـویـری زبـانت ز بس رفته خون از تو رفته توانت رسـیـدم كه قـاتـل برد نـیـزهاش را؛ از دهـانت سپـر میسازم دستـانـم را* دهـم دستانم را چون سـقـا* زنــــم از دل داد وا اُمــا واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا ************************************************** منم از تو و قوم و خویشت كه حـالا رسـیـدم به پیـشت چـگـونـه بـبـیـنـم كه قـاتـل زند پنجـهاش را به ریشت رسـیـدم كه اینـجـا نـمـانی تـو تـنهـا مكـش ناخنت را روی خاك صحرا بـمـیرم كه كوبـیـده گـشتـه تنت از؛ رد پــاهــا من از جام عشقت هستم مست* حلالم كن كه خون این دست* به روی ماه رویت بنشست واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا *******************قاسم بن الحسن ********************* كـجـایــی عــزیــز بــرادر كجایی گـل سـرخ و احـمر كجـا گـم شدی بین صحـرا صــدایــم بــزن بـار آخــر یـتـیـم حـسن در بـرم میـدهـی جـان فـتادی چو غـلـطان به خاك بـیـابان تنت مثل گـل وا شده بسكه گـشـتی؛ نیـزه باران شـمیم خـون بویت واویلا* شده در هم رویت واویـلا* كـشیـده شد مـویت واویلا واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا ************************************************** ز غم نجمه در خیمه مانده بـرای تو مـرثـیـه خـوانـده چه كس سینهات را شكسته به تـو ارث زهـرا رسانـده تو را مـیبـرم گـرچه جـانی نـدارم ز داغ تـو دنـدان به هـم میفـشـارم چنان اکـبـرم ای گـل من به رویت؛ سر گذارم ز داغت شد نجمه آزرده* خسوف خون نورت را بُرده* گـل شادم گـشتی افـسرده واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا ***************** حضرت علی اصغر******************** قــنــاری خـامــوش مــادر ز آغـــوش بـابـا زدی پــر خـدا تـسـلیت گـفـتـه داغت غــم تـو نـیـایــد بــه بــاور پریـدی تو از بیـن گهـواره اصغـر ببـین مـادرت گـشته بیچاره اصغـر گـلوی نحـیـف تو و قـلـب من شد؛ پاره اصغر دلـم بیسـامـان شد لالائی* سـرت آویـزان شد لالائی* نـوایم سـوزان شد لالائی واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا ************************************************** بـبـیـن صبـر بابـا سـر آمد بـبـین لـرزه بر پـیـكـر آمد از این تیر مرد افکنی که به حـلـقت از آن لشکر آمد شدم مـات و حـیـران مـیـان بـیـابان ز چـشـمـم بـبـارم به كـام تو بـاران نـهـانت كـنـم تا نـیـفـتـی تـو گـیـر؛ نیزه داران بخواب آرام ای جان بابا* که بعد از این گردی در عُقبا* تو مهـمان دامان زهـرا واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا ****************** حضرت علی اکبر******************** به مـیـدان رود مــاه لـیــلا به لشگر زند شیر صحـرا الـهـی نـیــفـتـد بـه خـاك و نـگــردد تـنـش اربـاً اربــا پــــدر طــاقــت داغ او را نــــدارد به روی پُـر از زخـم او سر گـذارد اگر خـواهرش بهـر یـاری نـیـایـد؛ جان سپارد شكـسـته آمـد بابا سـویش* شكـسته شد خـط ابـرویش* درآمـد لاله بر گـیـسویش واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا ************************************************** ز تـیغ عـدو دست و پا زد پـدر از غـمـش نـالـهها زد عـلـی را عـدو مـثل زهـرا به یك ضـربـۀ بـیهـوا زد شـبـیـه عــلـی شـد شـبـیـه پـیـمـبــر سرش وا شد از ضربۀ تـیغ لـشگـر گـرفـتـه گـلـوی اذان گـوی ما را؛ خون حنجر به هم خورده روی زیبایش* كشد بر خاك صحرا پایش* شده كم سو چشم بابایش واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا ******************* حضرت عباس ********************* عــلــمــدار نـــام آور مــن چه خـاكی شده بـر سر من پُر از عـطـر یـاسی گـمانم شــده زائــرت مـــادر مـن تـوئـی افـتـخـارم كـه والا مـقــامـی زدی در دل شـط ولی تـشنـه كامی بمیرم كه بر جسم نازت سه شعبه؛ زد حرامی به راهـم افـتاده دسـتانت* شده جانم بر لب چون جانت* شده پاره پلـك چـشمانت واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا ************************************************** پر از لرزه گردیده این تن رود تــا فـــلـك نــالــۀ مـن جـمـال تـو گـردیـده درهـم سرت واشد از ضرب آهن شكـسـته كـمـر گـشـتم و قـد خـمیده خـبـر از بـلا بیتـو بر من رسـیـده اگر برنـخـیـزی عـدو دخـتـرم را؛ مـو كـشیده سر بالینت هستم حیـران* كـشم آهی با چشم گـریان* شود زینب بیتو سرگردان واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا ******************* شب عاشورا ********************** شـب آخـر است و رهـایـی جـز آهــم نــدارم دعــایـی الـهـی نـبــیــنــم كـه فــردا تو خـورشید بر نـیـزههایی الـهـی نـبـیـنـم پـس از ظـهـر فــردا تن بیسرت غـرق خـون زیر پـاها الـهـی نـكـوبی سـرت بـر بـیـابان؛ پیش زهـرا شب آخر هست و بیتـابم* ز كابوس فردا بیخـوابم* غـمت چون شمعی كرده آبم واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا ************************************************** ز تـو دیـده را بـر نـگـیـرم بـه دام مـصـیـبـت اسـیــرم دعا كن كه قبل ازتو امشب رسـد بر لـبـم جان بـمـیـرم زن بیكس و خسته در شوره زارم سـرم را ســر زانــویـم مـیگــذارم ز تو دیدههای پُر از خون خود را؛ بـر نـدارم شود صبح فـردا عـاشـورا* سرغـارت بر جـسمت آقا* سر نعـشت میگـرد بلـوا واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا* واویـــلا واویــلا واویــلا |